متن های زیبا | ||
|
گلهاش توی دستش بود,نشسته بود لب جدول
رفتم نشستم کنارش
گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟
گفت:بفروشم که چی؟
تا دیروز میفروختم که با پولش ابجیمو ببرم دکتر
دیشب حالش بد شد و مرد..
با گریه گفت:تو میخواستی گل بخری؟
گفتم:بخرم که چی؟
تا دیروز میخریدم برای عشقم..
امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!
اشکاشو که پاک کرد,یه گل بهم داد..
با مردونگی گفت:بگیر
باید از نو شروع کرد
تو بدون عشقت,من بدون خواهرم... نظرات شما عزیزان: Kh
![]() ساعت17:29---17 بهمن 1392
آموخته ام هرگاه کسی یادم نکرد؛ من یادش کنم
شاید او تنهاتر از من باشد . . . پاسخ: زیباست! دوستش دام...
بسیییییییییییار زیبا بود و البته بسیااااااااااااااار غم انگیز
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پاسخ: بله!!!!! |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |