متن های زیبا | ||
|
![]() بچه ام کوچولو بود، از من بیسکویت خواست.گفتم: امروز می خرم. وقتی به خانه برگشتم فراموش کرده بودم. بچه دوید جلو و پرسید: بابا بیسکویت کو؟ گفتم: یادم رفت!!! بچه تازه به زبان آمده بود، گفت: بابا بَده، بابا بَده. بچه را بغل کردم و گفتم: باباجان! دوستت دارم. گفت: بیسکویت کو؟ دانستم که دوستی بدون عمل را بچه سه ساله هم قبول ندارد. چگونه ما میگوئیم خدا و رسول و اهل بیت او را دوست داریم، ولی در عمل کوتاهی میکنیم؟!! نظرات شما عزیزان: ثنــای دوست داشتنی
![]() ساعت10:22---5 بهمن 1392
جالب و آموزنده بود،مهناز جون به من هم سر بزن
پاسخ: ممنونم. چشم، حتما حكيمه
![]() ساعت12:39---4 بهمن 1392
زيبا بود
اپم پاسخ:ممنون، الان میام. |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |