متن های زیبا | ||
|
![]() یا سَتَّارَ الْعُیُوبِ
یا غَفَّارَ الذُّنُوبِ
یا رَازِقَ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ
یا سامِعَ کُلِّ نَجْوى
یا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ
خودمونیم ولی عجب نعمتی است این خدا!!
![]() گفتم از زشتی گفتارِ بدم ، گفت : “بیا”
![]()
خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد:
او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد.
او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد.
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد.
در ساحل زندگ ی مشغول قدم زدن با خدا بودم ... لحظه ها مثل نسیمی صورتم را قلقلک میدادند ... رد پای منو خدا با هرقدم بر روی شن ها اثری باقی میگذاشت... ناگهان در سراشیبی سختی فقط یک ردپا باقی میماند! بعداز گذر ان سراشیبی دوباره ردپاها دوتا شدند! از خدا پرسیدم:چرا مرا در موقع گذر از سختی تنها گذاشتی؟ خدا لبخند گرمی زدو گفت:من تو را در ان موقع تنها نگذاشتم. تو در ان موقع در اغوش من بودی
گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی
*** اللهم عجل لولیک الفرج *** همین..... ودیگر هیچ......
چه زيباست به خاطره تو زيستن وبراي تو ماندن و به پاي تو مردن و به پاي تو سوختن و چه تلخ و غم انگيز است دور از تو و بدون تو زيستن و براي تو گريستن و به عشق و دنياي تو نرسيدن . اي کاش ميدانستي بدون تو مرگ گواراترين زندگي است. بدون تو و دور از دستهاي مهربان تو و به دور از قلب حساست زندگي چه تلخ و نا شکيباست
بـــآنـــو ے خـــوبــمـ!
فلسفــه حجـــآبــ تنهــآ بــه گنـــآه نیــفتآدטּ مـــرد هـــآ نیــســتـــــ!!! کـــه اگــر چنــیــטּ بـــود چــرآ خـــدآ تـــورآ بــآحجــآبــ کـــآمــل بـــه حضـــور میــطلــبــد درعـــاشقــآنـــه تـــریــטּ عبــادتت؟؟؟
گآهی چقدر روح محتآج ِ فرصت هآیی ست که در آن هیچ کس نباشدبه جز
خـــــدا …
یک وقت هایی میشود که خودت را تنها چادریِ کل خیابان می بینی! لبخند بزن! رو به آسمان کن و بگو: خدایا! ممنونم که بهم اجازه دادی بین همه ی این آدمای رنگ وارنگ یه دونه باشم!
احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دوستت داره.... احساس قشنگیه وقتی بدونی یکی دلش برات تنگ شده...
اما قشنگترین احساس وقتیه که بدونی یکی فراموشت نمی کنه....
معلم مهربونم! تا وقتی جاتون تو قلبمه، هیچ وقت فراموش نمیشید
یکی در آرزوی دیدن توست، یکی در حسرت بوییدن توست،
ولی
من ساده و بی ادعایم ! تمام هستی ام خندیدن توست !
خانم جونم!
شما فقط بخندید!
دیگه هیچی نمیخوام! هیچی! این شعر صفات تمام معلم ها رو گفته!
درمورد معلم عزیز من که همش صادقه!
به خصوص بیت آخرش!
تقدیمش میکنم به همه معلم های عزیز به خصوص معلم های عزیز خودم وخاص و ویژه تقدیم به خانم تاج بخشیان مهربونم!
ابرها به آسمان تکیه میکنند
درختان به زمین
ومن به مهربونیه تو
آخه خداجونم! چرا انقدر خانم منو مهربون آفریدی؟؟؟!!!
خو نمیشد همه آدما مثل ایشون مهربون باشن؟! من خــــــــــوشبخــــت ترینم ..
خانمم! اون نوره که وسط این قلبه میدرخشه، شمایید تو قلب من! عزیزید خانم تاج بخشیانم عزیزترازجونم همه وجود و هستی و زندگی و دنیای من اصلا مهم نیست کسی دوستتون داشته باشه یانه؟؟!! بارها گفتم بازم میگم: شما فقط مال من هستید مهم نیست بقیه درباره تون چی میگن؟! من خودم جونمو براتون میدم من براتون میمیرم
بی خیال حرف دیگران! بگذار ازحسودی دق کنند!
من دوستتون دارم و به این دوست داشتنم افتخار میکنم
بهترین آدمهای زندگی همان هایی هستند که وقتی کنارشان میشینی چایی ات سرد میشود ودلت گرم ... ![]() گـــاهی وقتـــا یـــه نفر بـاعث میـــشه کـــه حــس کنـــی چیــزی کــه تــو رو روی زمیــن نگــه داشتـه جـاذبــه ی زمیــن نیست
همیشه هم بد نیست !!! گاهی یه نفر با نفس هایش...با نگاهش ...با وجودش...با بودنش... بهشتی می سازد از این دنیا که بدون بودنش حتی بهشت حقیقی را هم نمی خواهی
حال آدمو خوب می کنه، جای "خوب هایی" که، دل آدمو قرص می کنه؛ نمیگیره !!! عزیز بودن جرم نیست خیلی ها ندارند . . .
خانم جونم! خیــــــــــــــــــــــلــــــــــــــی عزیزید خیــــــــــــــــــــــلــــــــــــــی دوستتون دارم
تمام دنیا هم که بروند تقدیم به معلم عزیزم همه گل های دنیا رو هم به پاتون بریزم کمه عزیزم به نام تنهای بی همتا سلام به همه ی دوستان عزیز عید عبادت و بندگیتون با تاخیر مبارک امیدوارم به همه تون خوش گذشته باشه
شرمنده که یه مدت نبودم! جایی نبودم! فقط یه کم به آرامش نیاز داشتم!
خداروشکر که یه معلم دارم که هیچ وقت تنهام نمیذارن و هروقت کم میارم نمیذارن بشکنم! همه چیز به لطف ایشون آرومه! بهشون قول دادم امروز بیام و اومدم!
عذرخواهی بابت اینکه این چند روز نبودم و ممنون از همه عزیزانی که به من لطف داشتن و برام نظر گذاشتن.
ویه معذرت خواهی خیلی خیلی ویژه ازمعلم عزیزترازجونم، که همیشه بهم کمک میکنن، به خصوص تو این بحث خداشناسی خیلی کمکم کردن، و من متاسفانه یه کم تنبلی و کم کاری کردم! خودم هم توقع داشتم این بحث خیلی خیلی بهتر پیش بره، اما متاسفانه گرمای شدید ایام ماه رمضان و مهمان داشتن و .... یه کم تواناییمو کم کرد و نتونستم این موضوع رو اون طور که میخواستم و به معلمم قول داده بودم ادامه بدم! من به معلمم قول دادم که بعد از خداشناسی درباره خود شناسی و بعد امام شناسی مطلب بذارم که متاسفانه به امام شناسی نرسیدم! ببخشید خانم جونم. اگر شد تو یه فرصت این کاررو انجام میدم! اما به همه دوستانی که علاقه مند به بحث امام شناسی هستند، پیشنهاد میکنم ازپیوندهای وبلاگم، وبلاگ دوم معلمم رو به نام آفتابگردان، که درباره امام شناسی هست رو ببینند!
واما این موضوع: به نظرم بحث خداشناسی و خودشناسی مباحثی هستند که هرکسی باید خودش درباره آنها به نتیجه برسه! من تمامی مطالب رو ازاینترنت کپی کردم و بدون هیچ تغییری اینجا گذاشتم! هرکسی تا اینجا میتونه یه برداشتی داشته باشه! کسانی که فکر میکنن به مطالب بیشتری برای شناخت نیاز دارند، خودشون باید اقدام کنند! من نمیتونم کسی رو به خودشناسی و بعد خداشناسی برسونم! هرکس باید خودش به این نتیجه برسه!
بنابراین این موضوع ادامه پیدا نمیکنه! یعنی حداقل دیگه به صورت ثابت ادامه نداره! شاید اگر یه وقتی مطلب زیبایی به دست آوردم، اینجا برای خودم و دوستان بذارم، اما فعلا وبم به روال قبلی خودش برمیگرده!
با امید به خدا دوباره شروع میکنم! اگر این چند روز نتونستم بیام یا کمتر اومدم پیشاپیش ببخشیدم! آخه مهمان داریم! گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن
گفتم به نام نامیت هر دم بنازم
گفتا که از اعمال نیکت سرفرازم
گفتم که دیدار تو باشد آرزویم
گفتا که در کوی عمل کن جستجویم
گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن
گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن
گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن
گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن
گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن
گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن
گفتم ز حق دارم تمنای سکینه
گفتا بشوی از دل غبار حقد و کینه
گفتم رخت را از من واله مگردان
گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان
گفتم به جان مادرت من را دعا کن
گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن
گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم
گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم
گفتم دمی با من ز رافت گفتگو کن
گفتا به آب دیده دل را شستشو کن
گفتم دلم از بند غم آزاد گردان
گفتا که دل با یاد حق آباد گردان
گفتم که شام تا دلها را سحر کن
گفتا دعا همواره با اشک بصر کن
گفتم که از هجران رویت بی قرارم
گفتا که روز وصل را در انتظارم
خلاصه اي از سخنراني حجت الاسلام عليرضا پناهيان در مسجد دانشگاه تهران با موضوع «هويت يک عبد»
بهترين راه تربيت،کنترل نفس، و رسيدن به معنويات، پاسخ به اين سؤال است: «من کي هستم؟» اگر عبد خدا نشويم، حتماً عبد غير خدا خواهيم شد
*************** وسوالی که با خوندن این متن برای من پیش اومد: ببخشید با این متن تون یه سوالی برام پیش اومد!؟
وپاسخ آقا شهاب: بله همینطوره که شما میفرمایید.البته اینم در نظر داشته باشید منظور از علاقه و دو ست داشتن،دلبستگیه.به نحوی که براش حاضر باشیم از یه سری مسائل دیگه دست بکشیم و خب این علایقی که شما مثال زدید،به ذاته نیستن.یعنی به واسطه علاقه ما به خدا و در طول این علاقه است که ما به هر کسی که نشانی از دوست داره علاقه مند میشیم.
با تشکر از آقا شهاب محترم و نرگس خانم عزیز که وقت گذاشتن و زحمت کشیدن و این متن زیبا را ارسال کردن!
من متن کامل رو چون طولانی بود در ادامه مطلب گذاشتم و فقط تکه آخرش که به نظرم منظور رو میرسونه اینجا نوشتم! دوستانی که علاقه مند هستند میتوانند ادامه مطلب را بخوانند! فقط یه توصیه به دوستان عزیز!!! اگر سوالی هم برایتان پیش آمد مطرح کنید تا دوستان عزیز پاسخگو باشند!
ادامه مطلب |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |