متن های زیبا | ||
|
هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام از باد ها نشانی تان را گرفته ام عمری است عاجزانه پی آن نشانی ام طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت " شرمنده جوانی از این زندگانیم" با من بگو که خیمه کجا می کنی به پا آخر چرا به خاک سیه می نشانی ام در این دهه اگر چه صدایت گرفته است یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی ام در روضه احتمال حضورت قوی تر است شاید به عشق نام عمویت بخوانی ام هم پیر قد خمیدگی زینب توا م هم داغدار آن دو لب خیزرانی ام این روزها که حال مرا درک می کنی بگذار دست بر دل آتشفشانی ام در به دری برای غلام تو خوب نیست تأیید کن که نوکر صاحب زمانی ام
" عباس احمدی "
نظرات شما عزیزان: Behnaz
![]() ساعت22:47---9 شهريور 1393
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟
دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟ قصه عشق من و زلف تو، گفتن دارد نرگس مست کجا، همدمی خار کجا؟ سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا؟ هر که را تو بپسندی بشود خادم تو خدمت عشق کجا، نوکر سربار کجا؟ کاش در نافله ات نام مرا هم ببری که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا؟ اللهم عجّل لولیک الفرج پاسخ:سرِّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست/ ورنه عشق تو کجا، این دل بیمار کجا؟ اللهم عجّل لولیک الفرج |
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |